جاده تو را پس نمیدهد

ساخت وبلاگ
حالم خوب بود تا وقتی اخبار را به حال خودش گذاشته بودم اما دنیا در این چند روز طوری جلو میرود که نمی توانی لیوان چایی ات را دستت بگیری و در سکوتِ بالکن کتاب بخوانیمیشود خوب بود؟ وقتی کشوری درست کنار دست کشور تو سقوط میکند... دولتش و آدم هایی از هواپیمایش...در کشور خودت مرگ گرد و خاک به پا کرده ...باشگاه و تمام مکان های مورد علاقه ات تعطیل میشود توی خانه مادرت چندان حال مساعدی ندارد و مردی که در سکوت دوستش داری از دوست داشتن زنی دیگر حرف میزندآه حالِ خوب آه خوشحالی عمیق آه آرامش زندگانی چقدر دنبال تو بدویم؟چقدر از تو برای ماندن تمنا کنیم ؟ما مردمان خاور میانه ایم صبور رنج دیده قناعت گر  جاده تو را پس نمیدهد...
ما را در سایت جاده تو را پس نمیدهد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeazi بازدید : 70 تاريخ : دوشنبه 6 تير 1401 ساعت: 8:11

من از اون دسته آدمهایی نیستم که وقتی مودم افتاد و حالم غمگین شد با ساعت ها حرف زدن برای کسی خوب بشم از اون دسته آدمهایی نیستم که اگه چیزی رو خواستم و سخت بوده رسیدنش و حالم گرفته شد از خستگی تلاش،یکی بیاد لقمه ی جویده بهم بده و من بپرم هوا...بیهوده از من می پرسی چرا ناراحتی؟من جزو دسته ی سخت پوستانی ام که غم رو زیر زبونم مزه مزه میکنم توی لاک خودم راه حل هارو بالا پایین میکنم و طلوع فردا ناامیدی رو سر بریدم وقتی دعای آدمها حل مشکلاتشون بود من از خدا قوی تر شدن رو خواستم ...پس به من که اگه بالا ایستادم روی جنازه ی روزهای ناامیدی و غم پا گذاشتم نگو خب چی ناراحتت کرده  جاده تو را پس نمیدهد...
ما را در سایت جاده تو را پس نمیدهد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeazi بازدید : 78 تاريخ : دوشنبه 6 تير 1401 ساعت: 8:11

صدای کمانچه در سرم می چرخه و فکر هارو اروم اروم برمیداره..دستمال میکشه و سر جاش میذاره....بسیار بی خوابم..ولی دلم میخاد چشم ببندم و بخوابم زندگی باید چه بر سر آدم بیاره که از دست دادن آدمی دیگه بهمت نریزه؟ تا حالا به رفتن آدمی حق دادید؟به رفتن آدمی احترام گذاشتید؟  بدون اینکه ازش بپرسید چرا؟بدون اینکه اصرار کنید .....؟فقط بگید باشه خدانگهدار تو آه تنهاییِ خالصی میخواهم ..تنهایی مطلقی....که حتی یه نفر حالمو نپرسه یه مدت در کنج خودم باشم و کتاب بخونم و فیلم ببینم و ویس کارگاه هامو گوش کنم آدمها آدمهایی که رشد خودشون رو طی نکردند .....خسته م میکنن....باعث میشن در حد کمال خودم باهاشون برخورد نکنم ...باعث میشن بایستم تا اون ها هم یه چیزایی رو یاد بگیرن و تجربه کنن و بیان جلو تا بتونیم باهم بقیه مسیر رو بریم اما من از ایستادن بی زارم........گریزم از سکونآدم های نابالغ باعث میشن خودت هم از بلوغ فاصله بگیری آدم هایی که هنوز با واقعیت زندگی به شکل فانتزی گونه برخورد میکنند هنوز مسئولیت های زندگی رو دوششون سنگینی نکرده ...چون پشتشون به مال و منال پدر گرمه ....آدم هایی که توجه خواهی و تایید طلبی مدامی ازت  میخوان روحت روخسته می کنن ....و خودشون هم کنارت خسته میشنتو دنبال جنگ و رشد و دستاوردی ....اونا دنبال نمیدونم چی ....نمیدونم چی ....ولی هرچی هست تو نمیخای ...یا مال سالها پیش تو بوده ...مال زمان های نوجوانی تو.....شاید هم میخای اما به قدر تعادل ...نه مدام و همیشه این شکاف بزرگ نمیدونم با چی پر میشه!!! با صبر و زمان؟ بعید میدونم ولی من از اینکه  ناگهان برات نصف شبی مینویسن خدانگهدار  هیچ تعجبی نمیکنم&n جاده تو را پس نمیدهد...
ما را در سایت جاده تو را پس نمیدهد دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : paeazi بازدید : 77 تاريخ : دوشنبه 6 تير 1401 ساعت: 8:11